اسرا .

نه در حادثه ای جان باختن که غوغا کند و نه در جایی از پای درآمدن که راهشان ادامه یاید .

برای ترک اعتیاد و دوباره زندگی به کمپ ترک اعتیاد رفته بودن .. رفتن برای بازنگشتن ..

** به یاد مرگ غریبانه ی حادثه آتش سوزی شهر لنگرود

نـوشــته شده در: شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲ | 16:36 | به قلم: سمیه |

---

اسرا ....

این شوخی نامردان است که امید می‌دهند و سپس بازپس می‌گیرند.
و برنومیدشدگان از تهِ دل می‌خندند.

** خدایا تو که از این شوخی ها با ما نداری ؟ :(

نـوشــته شده در: شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱ | 23:59 | به قلم: سمیه |

---

اسرا ....

چالش  رو از طرف فرید دانشور قبول میکنم ۱ : احساسات درونی من و چیزی که بروز میدم کاملا متفاوته ۲: من به اندازه یه کوک ساده هم خیاطی بلد نیستم۳ : من به ورزشه اسرا ....ادامه مطلب

جالبه که حس بویایی ادم ها هم حافظه تاریخی داره .. حتما پیش اومده با حس کردن یه  رایحه خاطراتی براتون زنده بشه . من بارها و بارها بوی عطر بسیار خوشبویی در جاهای مختلفی به مشامم میرسه که برام یاداور ناظم  کلاس اولم هست . یه ناظم فوق العاده خوش پوش ، میانسال ، و بی نهایت بداخلاق که حتی دانش آموزهای زرنگ هم از ضربه خط کشش در امان نبودن. بعد از بازنشستگی به تهران رفت و دیگه ازش خبری ندارم جز همین بوی عطرش که در جای جای این شهر به مشام میرسه ...

اسرا ....

فکر کنم تو وبلاگ پرژین  بود که  خوندم،  حداقل سالی یکبار زنگ موبایلتون رو عوض کنید !! واسه اونهایی که تو زندگی رو دور تکرار می چرخن تغییر زنگ موبایل اونم بعد از یه سال ،شاید یه دگرگونی به حساب بیاد . اسرا ....ادامه مطلب

از راستای خیابونی که یه بقالی داره رد می شدم فاصله ام تا رد شدن ازش زیاد بود .صاحبش داخل بود که من صدا و تصویرشو نداشتم ولی دختربچه ای که داشت تو خرت و پرت های ولو شده ی دم در دنبال قلک پلاستیکی ارزون اسرا ....ادامه مطلب

باید اعتراف کنم امشب در کامنت دادن با یک آدم ابله و دهن گشاد باختم. باختم چون موفق شد شان من رو به اندازه ای پایین بیاره که باهاش بحث کنم .. لطفا شما مثل من صبور  با حوصله نباشید گاهی لازمه مثل خیلی ا اسرا ....ادامه مطلب

نمی دونم چرا بیشتر کامنتهای پست قبلی (بجز اقای ج و  جناب سید  محسن) خصوصی بودن! :))  و تقریبا همه هم در انتقاد بسیار تند نسبت به نظرم درباره موضوع طرح شده ..با یه متن طولانی توضیح بدم : 

 

 

اسرا ....

 گوریل فهمیم یه بخش تو وبلاگش داره به اسم قصه های بابام. با ارزوی سلامتی همه پدرها و مادرها منم می خوام چنین قصه ای رو هر از گاهی تو وبلاگم  بنویسم .

gouril

 

اسرا ....

پاییز هر چقدر هم که رنگارنگ و زیبا باشه ولی غروبهای دلتنگ کننده ای داره که  باعث میشه من پاییز رو دوست نداشته باشم .** فردا بازگشایی مدارسه من از اونهایی هستم که هیج وقت دلم هوای مدرسه و درس و مشق رو اسرا ....ادامه مطلب